« آی سن | تکرار نشدنی » |
با دیدن او فهمیدم میتوان بدون چشم ، بدون تکیه برکسی چنان با استقامت راه رفت
وای برآنان که چشم دارند دست نیاز به سوی این وآن میکنند.
او چنان با چشمان بسته تارهای قالی را نقش میزد
که شرمنده میکرد هرچشم بینا را
اکنون بیزارم از کسی که میبیند گوید به بن بست رسیدم
چون اورا میبنم که با چشم دل ، به بی نهایت مینگرد.
سالروز روشن دلان مبارک
فرم در حال بارگذاری ...