« یازده ویژگی منحصر به فرد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام | خطرجدی است » |
علّت خروج امام حسين علیه السلام از مدينه آن بود كه يزيد در نامه خود به وليد بن عتبه (فرماندار مدينه) خواسته بود كه حتماً از چند نفر مخالف خود - كه يكى از آنها امام حسين علیه السلام بود - بيعت گرفته شود و بدون بيعت رها نشوند.«اما بعد فخذ حسيناً و عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن الزبير بالبيعة اخذاً شديداً ليست فيه رخصة حتى يبايعوا و السلام».1
وليد گرچه با خوى مسالمت جويانه خود حاضر به آغشته كردن دست خود به خون امام حسين علیه السلام نبود؛2
اما در مدينه افراد باند اموى - به ويژه مروان بن حكم كه وليد در موارد سخت و از جمله اين مورد با او مشورت می كرد . او را به شدّت تحت فشار قرار می دادند تا خون امام علیه السلام را بريزد؛ چنانكه در همان آغاز وصول نامه، وقتى وليد با مروان مشورت كرد، مروان گفت: نظر من آن است كه در همين لحظه به دنبال اين چند نفر فرستاده و آنان را ملزم به بيعت و اطاعت از يزيد كنى و اگر مخالفت كردند، قبل از آنكه از مرگ معاويه مطلع شوند، سرهاى آنها را از تن جدا كنى؛ زيرا اگر آنان از مرگ معاويه با خبر شوند، هر كدام به طرفى رفته و اظهار مخالفت كرده و مردم را به سوى خود دعوت می كنند.3
بنابراين، امام حسين علیه السلام با توجه به نامناسب بودن شرايط مدينه براى اظهار مخالفت علنى و قيام و نيز در خطر بودن جان خود در اين شهر بدون امكان حركتى مؤثر، تصميم به ترك آن گرفت و از آيه اى كه در هنگام خروج از مدينه قرائت كرد، اين نكته - كه ترك اين شهر به علّت عدم احساس امنيت بوده است - آشكار می شود. بنا به نوشته ابو مخنف اباعبداللّه علیه السلام در شب 27 يا 28 رجب همراه با خاندان خود - در حالی كه آيه اى را كه قرآن از زبان موسى علیه السلام در هنگام خروج از مصر به علّت عدم احساس امنيّت نقل می كند - تلاوت كرد. «فخرج منها خائفاً يترقب قال رب نجنى من القوم الظالمين» ؛«موسى علیه السلام از شهر خارج شد، در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثهاى عرض كرد: پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم نجات بده».4
انتخاب مكّه، در حالى بود كه هنوز مردمان شهرهاى مختلف از مرگ معاويه مطلع نشده بودند و تلاشهاى جدى مخالفان براى اظهار مخالفت با يزيد آغاز نشده بود و هنوز امام حسين علیه السلام دعوتى از شهرهاى ديگر و از جمله كوفه نداشت. بنابراين امام علیه السلام بايد مكانى را براى هجرت خود انتخاب می كرد كه اوّلاً بتواند آزادانه و در كمال امنيّت در آنجا ديدگاههاى خود را ابراز كند. ثانياً بتواند آنجا را محلّى براى انتقال ديدگاههاى خود به سرتاسر مملكت اسلامى قرار دهد. شهر مكّه هر دو ويژگى را داشت؛ زيرا طبق آيه صريح قرآن حرم امن الهى بود و نيز با توجه به وجود كعبه در اين شهر و سرازير شدن مسلمانان از سرتاسر مملكت اسلامى براى انجام اعمال عمره و حجّ، امام حسين علیه السلام به خوبى می توانست با گروههاى مختلف ديدار كرده و علّت مخالفت خود با دستگاه اموى و يزيد را براى آنها تبيين كند و نيز گوشههايى از معارف اسلامى را براى آنها بيان نمايد. در ضمن با گروههاى مخلتف شهرهاى اسلامى - از جمله كوفه و بصره -. در ارتباط باشد.5
امام علیه السلام شب جمعه سوم شعبان سال 60 ق وارد مكّه شد و تا هشتم ذیحجه همان سال، در اين شهر به فعاليت مشغول بود.: «فاقبل اهلها يختلفون اليه و يأتونه و من كان بها من المعتمرين و اهل الآفاق».6
-------------------------------------------
1-وقعة الطف، ص 75:
2-ابن اعتم، الفتوح، ج 5، ص 12؛ وقعة الطف، ص 81.
3-وقعة الطف، ص 77.
4-،قصص آیه 21، همان، ص 85 و 86
5- آل عمران آيه 97وقعة الطف، صص 103 - 107
6-همان، ص 88
فرم در حال بارگذاری ...